حکیم

ساخت وبلاگ
خلافت حق بلافصل علی(کرم الله وجهه) نبوده و حدیث منزلت در غزوه تبوک برای دلجویی از علی گفته شده و هیچ ربطی به خلافت وی ندارد.باید گفت:اولا برای ثابت کردن خلافت بلافصل علی(ع) دلایل زیادی وجود دارد و محدود به حدیث منزلت نیست،ثانیا بیان این حدیث محدود به تبوک نبوده بلکه در جاهای مختلفی از پیامبر نقل شده است.میفرمایند:چطور ممکن است دستوری از پیامبر اکرم درباره علی_کرم الله وجهه_ صادر شده باشد و بعد از فوت پیامبر یاران بزرگ او کس دیگری را بعنوان خلیفه انتخواب کنند؟برای این مشکل جوابهای بسیاری وخود دارد،اما با توجه به مقتضای بحث جریانی تاریخی را برای شما توضیح میدهم.حضرت موسی به هنگام رفتن به کوه تور،هارون را به عنوان جانشین انتخواب کرد،اما مردم فریب سامری را خوردند و از پیروی از هارون دست برداشتند،هرچقدر هارون آنها را از این کار منع میکرد گوششان بدهکار نبود و حتی میخواستند هارون را به قتل برسانند.در قرآن کریم پس از گفته شدن این جریان،صحبت های هارون خطاب به موسی پس از بازگشت آن حضرت به کوه تور چنین بیان میکند:ای پسر مادرم این قوم مرا خار شمردند و نزدیک بود مرا به قتل برسانند.حال تورا بخدا تعصب را کنار بگذارید و با انصاف قضاوت کنید آیا این تصمیم جمعی بنی اسراییل بر ترک هارون دلیل بر حق بودن سامری میتواند باشد؟فکر نمیکنم این تصمیم جمعی بنی اسراییل برای این امر باطل از اجماع ادعایی شما بر خلافت ابوبکر ضعیف تر باشد.بعد از رحلت پیامبر(ص) همان مردمی که توصیه های پیامبر(ص) در مورد خلافت علی(ع) را شنیده بودند،اورا کنار گذاشته و دنبال دیگران راه افتادند.از علمای خودتان(اهل تسنن) نقل شده که هنگامی که آتش به در خانه بردند و با تهدید آن حضرت را برای گرفتن بیعت به مسجد آوردند،در همان موقع حکیم...ادامه مطلب
ما را در سایت حکیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hakeem بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:28

عالم اهل تسنن در مناظره میفرمایند:چرا علی(کرم الله وجهه) به هنگام هجرت در مکه ماند و به همراه پیامبر نرفت؟باید گفت: علت اینکه علی(ع) در شب هجرت به همراه پیامبر نبود،کارهایی بود که باید انجام میداد.امانت هایی که از مردم به دست پیامبر سپرده شده بود بایستی توسط امین پیامبر یعنی علی برگردانده میشد،همچنین خاندان پیامبر و بقیه مسلمانان باید به مدینه هدایت میشدند و از همه مهمتر خوابیدن در بستر پیامبر جهت حفظ جان آن حضرت نیز جزو برنامه های الهی و بر عهده نفس پیامبر یعنی علی بوده است.اگر ابوبکر به علت همراهی با پیامبر ثانی اثنین شده است( آیه غار و شش دلیل برتری ابوبکر )،در همان شب یک آیه مستقل در شان علی (ع) نازل شده.میفرمایند:خواهش میکنم جریان آن شب را مفصل تر بیان کنید.هنگامی که رسول خدا به دستور حق تعالی هجرت به سوی مدینه را اراده فرمود.به علی دستور داد تا در بستر ایشان بخوابد تا مشرکانی که خانه ایشان را محاصره کرده بودند،متوجه غیبت رسول خدا نشوند.حضرت علی با رضایت کامل فرمان آن حضرت را اطاعت کردند.در روایت آمده در این هنگام از جانب خداوند متعال به جبراییل و میکاییل خطاب شد: من در میان شما اخوت و برادری قرار دادم،کدامیک از شما حاضر است بقیه عمرش را به دیگری ببخشد؟عرض کردند:امر است یا اختیار؟فرمود اختیار،پس هیجیک از آنان راضی به این امر نشدند.خداوند متعال به ایشان فرمود:من بین علی،ولی خودم و محمد،پیامبر خودم پیمان برادری برقرار ساختم.پس علی زندگانی خود را فدای زندگتنی فرستاده من کرد و در بستر او خوابید.به زمین بروید و او را از شر دشمنانش حفظ کنید.آن دو به زمین آمدند و جبراییل به آن حضرت عرض کرد:به به چه کسی مانند توست ای پسر ابوطالب که خداوند عزوجل به وجودت مباهات میکند حکیم...ادامه مطلب
ما را در سایت حکیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hakeem بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:28

اینکه جناب شیخ عبدالسلام(عالم سنی) فرمودند:اتصاف عمر به "اشداء علی الکفار" ...قبل از بررسی این ادعا لازم است روشن کنید در چه جهتی خلیفه ی دوم دارای رشادت و شجاعت بوده؟›میفرمایند(جناب شیخ عبدالسلام):ایشان هم از لحاظ علمی در مناظره با کفار و هم از لحاظ عملی در میدان نبرد رشید و دلیر بوده.اما از لحاظ علمی که هیچگونه رشادتی از عمر نقل نشده،در دوران خلافت هرگونه مشکل علمی که برای خلفا پیش می آمد به دست علی امیرمومنان حل میشد.تعداد دفعاتی خلفا در برابر مسائل علمی درمانده اند بسیار است.بعضی از محققان از ابوبکر نقل کرده اند که:مکررا میگفت مرا از این مقام معاف کنید، زیر من از شما بهتر نیستم و علی در میان شماست.و بیش از هفتاد مرتبه عمر گفته: لولا علی  لهلک عمر (برای دیدن منابع روی عبارت کلیک بفرمایید).›می فرمایند آیا این مطلب در کتب ما(اهل تسنن) هم آمده است؟بله.همچنین از عمر نقل شده: من زنده نباشم در میان امتی که تو یا اباالحسن در میان آنها نیستی. ونیز میگفت: زنان عالم از اینکه مانند علی را بزایند عقیم اند.با توجه به این مدارک و اسناد باید قبول کنید که از خلیفه دومتان در مناظرات علمی هیچگونه رشادتی دیده نشده.واما در میدان های جنگ;نه تنها شجاعتی از وی گزارش نشده،بلکه برخی مورخان نوشته اند:هرگاه در مقابل شجاعان لشکر دشمن قرار میگرفت،فرار را بر قرار ترجیح میداد.›میفرمایند:کم لطفی را از حد گذرانده اید،آیا تعبیر فرار نسبت به ساحت خلیفه عمر که فخر مسلمانان عالم است بی نزاکتی و بی ادبی نیست؟خواهش میکنم مواظب حرف زدنتان باشید.اگر نقل تاریخ بی نزاکتیست،این اعتراض را به مورخان و عالمان خودتان بکنبد.من (شیخ واعظ/مذاکره کننده شیعی) از خودم چیزی را اضافه نمیکنم هرچه آنها نوشت حکیم...ادامه مطلب
ما را در سایت حکیم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hakeem بازدید : 86 تاريخ : پنجشنبه 8 دی 1401 ساعت: 12:28